سیب سرخ کوچولوسیب سرخ کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه سن داره

خاطرات یک سیب سرخ خوردنی!

بدون عنوان

1392/7/7 23:46
نویسنده : رز بانو
838 بازدید
اشتراک گذاری

سلام 

سفر حسام پلو (داداش کوچیکه ی مارکو پلو) بلاخره به میمنت و مبارکی به پایان رسید،یعنی به پایان که نمیرسید خودش ما به زور آوردیمش و گرنه حضرت آقا میخواستن همون مشهد بمونن.

احوالات آقا حسام الدین:از روزی که به مسافرت رفتن یکی دو ماهی بزرگتر شدن و پیشرفت کردن یه عالمه که انشاالله به زودی شرح آن پیشرفت ها به تفصیل خواهد آمد.

احوالات مامان کوچولو:تا اطلاع ثانوی اینجانب شطرنجی و شرمنده ی روی ماه تمامی دوستان میباشد مخصوصا مامان راضیه ی گل.

انشاالله به زودی از خجالت همه ی دوستان در میایم.

دوستون داریم پونصد شونصدتا

میرزا حسام الدین و مامان سحر آمیز

پسندها (1)

نظرات (3)

مامان راضیه
8 مهر 92 23:03
به به سلاممممممممممم دشمنت شرمنده باشه گلم خدا رو شکر که خوبید انشالا حسابی خوش گذشته باشه عزیزم قربون میرزا حسام الدین خودمم برم که پیشرفت کرده مراقب خودتون باشید زودی بیا بی خبرمون نذار دوستون دارممممممممممم
مامان آیهان کوچولو
9 مهر 92 11:31
پس برگشتی.حالا ما باهات چیکار کنیم که آرزو به دل موندیم بزرگ شدن حسام رو ببینیم بچه کم مونده راه بیوفته اونوقت رفته لنگر انداخته خونه ی مردم نمیاد سر خونه و زندگیش. آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخیش دلم خنک شد 2 ماهه دلم پر بود میخواستم وقتی برگشتی حسابتو برسم خوبه که حق اعتراض نداری.هه ههه هه حالا خوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووش اومدی حسام جونم الهی خاله دورت بگرده کجایی پسرم دلم واست پر پر میزد.ایهان همش میگه حسام کجاست نمیاد دوست بشیم.بوسسسسسسسسسسسسسسس بوسسسسسسسسسسسسسسسسس
مرجان مامان پریساجون
9 مهر 92 23:55
رسیدن بخیر....زیارت قبول...بیشتر ببینیمتون مامی سحرآمیز