سیب سرخ کوچولوسیب سرخ کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

خاطرات یک سیب سرخ خوردنی!

سونو NTقسمت دوم

1391/9/8 16:03
نویسنده : رز بانو
549 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سیب کوچولوی من 

با اینکه قرار بود تا 14روز بعد از سونو ی آخرت صبر کنم اما طاقت نیاوردم و 20آبان بابایی رو راضی کردم که ما رو ببره آزمایشگاه.شکلک

این بار مستقیم به بخش سونوگرافی رفتیم.با اینکه سعی کرده بودیم با سرعت نور حرکت کنیم و تقریبا خیلی زود به آزمایشگاه رسیدیم اما باز هم اونجا یه عالمه مامان زودتر از ما نوبت گرفته بودن.دکتر رفته بود عمل و ما دوباره باید منتظر میموندیمشکلک.من نمیدونم چرا هر وقت نوبتم میشه دکتر عمل دارهسوال.بعد از یه عالمه انتظار دکتر بالاخره اومد و بعد از یه کلی انتظار مجدد بالاخره نوبت من شد.شکلک.

 شکلکجدا کننده

شوهری مثل دفعه ی قبل دوربین به دست منتظر سیب کوچولو بود.روی تخت دراز کشیدم.دکتر خیلی اخمو به نظر میرسید.برای همین تصمیم گرفتم راجع به طومار سوالاتم حتی فکر هم نکنمشکلک.دستگاه رو روی شکمم گذاشت.چشمام رو بستم تا تمرکز کنم و نی نی رو توی ذهنم مجسم کنم که یهو با ضربه ی دکتر از جا پریدم.شکلکدستگاه رو طوری به شکمم میکوبید که انگار میخواست نی نی رو بیدار کنه و این کار رو چندین بار تکرار کرد.دلم میخواست کارم که تموم شد انتقام سختی ازش بگیرم حیف که بعدا یادم رفت.شکلک .خلاصه هر چند ثانیه یک بار من و نی نی رو مورد لطف خودش قرار میداد.شکلک                         

خلاصه دقایقی به همین منوال گذشت تا اینکه دکتر به حرف اومد و چیزهایی گفت که منشی که تا اون موقع بی کار پشت لپ تاب نشسته بود و قهوه ش رو هورت میکشید شروع به نوشتن کرد.شوهری که خیلی منتظر دیدن سیب کوچولو بود سعی کرد وارد بشه بهش گفتن پشت در باست و فقط صدای قلبش رو گوش کن ولی بابایی اینقدر مشتاق دیدنت بود که اهمییتی به حرف منشی نداد و دوربین به دست وارد اتاق دکتر شد.با دیدنت دوباره لبخند زد.دکتر بینی و لبهای کوچولوی تو رو به بابایی نشون داد و دوباره دستگاه رو به شکمم کوبید بعدا که فیلم سونو رو دیدم متوجه شدم که با این ضربه ها چقدر تکون میخوردی.سونو تقریبا تمام شده بود.از منشی جواب آزمایش رو گرفتم و ازش نتیجه رو پرسیدم گفت خدا رو شکر نی نی سالمه و همه چیز عالی داره پیش میره شکلکتو راه برگشت به خونه بابایی همش راجع به تو حرف میزد و اینکه موقع دیدنت چقدر تو دلش قربون صدقه ت رفته.خیلی ذوق کرده بود.مخصوصا وقتی بهش میگفتم بینی نی نی شبیه بینی تو شده.خیلی خوشحال بود.با دیدنت انگار دوباره دنیا رو بهش داده بودن.تا بحال اینقدر هیجانزده و خوشحال ندیده بودمش.همیشه لبخند میزد اما اینبار خیلی متفاوت بود.عزیزم کلی خوشحال بود که ازت فیلم گرفته.با آب و تاب برام تعریف میکرد که وقتی دکتر به شکمم میزد نی نی چطوری حرکت میکرد. به محض اینکه به خونه رسیدیم دوباره بابایی فیلم سونو رو نشونم داد.به محض دیدنت اشک تو چشمام جمع شد.هنوز نیومده دل ما رو بردی سیب کوچولو.خیلی دوست دارم.خدا رو شکر که سالمی عزیزم.الهی به حق علی اصغر همه ی نی نی ها و مامانا رو حفظ کن.آمین

شکلک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان کوثر
8 آذر 91 16:39
سلام خوبی مادر شدنت را پیشاپیش تبریک میگویم وقت کردی به وبلاگ کوثر خانم بیا خوشحال میشم


مرسی عزیزم.ممنون.حتما سر میزنم
مامان مهساولوبیاجون
9 آذر 91 1:58
سلام عزیزم مادر شدنت مبارک تا می تونی از لحظه لحظه بارداریت لذت ببر ومراقب سیب سرخ زندگیتون باشید


سلام عزیزم.مرسی گلم ممنون از نگاه مهربونت.
شکوفه
11 آذر 91 16:35
سلام
ممنون که بهم سر زدی ... عکس سونوی سیب کوچولوتو بزار ما هم ببینیمش
من توی سونوی قلب نزاشتن همسری بیاد صداشم گفت کمه نمیشه پخش کرد
چه بامزه که همسری فیلم میگیره ... با چی فیلم میگیره؟

خواهش عزیزم.ممنون, آره اومد تو و با دوربین حرفه ای فیلم گرفت.
کاکل زری یا ناز پری
12 آذر 91 22:28
نازییییییییییییییییی بابا مامان سیب کوچولو چه روز های قشنگی رو تجربه می کنند عزیزم قدر این روز ها رو خوب بدونید خدا نصیب همه منتظرا کنه انشاالله. می بوسمت مواظب خودت باش

ممنون عزیزم.انشا... به زودی زود خدا یک سیب کوچولو هم نصیب تو کنه.منم میبوسمت
آفتاب عالم تاب
13 آذر 91 15:04
منم خوشحالم عزیزدلم الهی آمیننننننننننننننننننننننننننن
شيما جون
14 آذر 91 11:58
سلام مامان كوچولو
خوشحالم كه سيب كوچولو تو دل مامانش
سالم و سلامته،مطمئن باش كه نگراني هات بي دليله
انشاال... تا چند ماه ديگه با اومدنش،بهترين اتفاق زندگيت ميشه
و تو و بابايي رو بيشتر از هر كس ديگه اي تو دنيا عاشق خودش ميكنه و ديگه هيچ دليلي براي شاد نبودن تو زندگيتون باقي نميزاره.

ممنون عزیزم.انشا... با دعای خیر شما ودوستان همینطور باشه.خدا آتیلا کوچولو رو هم حفظ کنه و عروسیشو ببینیم.بوس
راز
19 آذر 91 23:47
عزيزم خدا سيب كوچولوتو برات حفظ كنه.تو هم براي ما و ني نيمون دعا كن
سارا
21 آذر 91 14:05
کجایی خواهر نگرانم نکن خبرم کن
مامان عاطفه
21 آذر 91 23:31
سلام عزیزم.مگه سونو برای سیب کوچولو ضرر نداره؟؟نی نی نازنازیه من از سیب کوچولوی شما بزرگ تره .انشاالله خدا تو دلت سالم نگهش داره تا 9ماهش کامل بشه و بعد بیا رو دلتبوووس
مامان آوينا
22 آذر 91 16:19
عزيزم مواظب خودت و سيب كوچولو باش و از اين لحظات بكر و زيبا لذت ببر
مامان عاطفه
25 آذر 91 20:53
سلام عزیزم.اره نی نیه شما بزرگ تره.اونروز که من اومدم به وبلاگ نی نی تون اون بالا سنشو کمتر زده بود برا همین،البته الان درست شده.
سوال که خیلی دارم.من تا الان که جیگولیم وارد دو ماه شده هنو سونو ندادم به نظرت ایراد نداره.البته فردا باید برم سونو.

سلام خانمی.خوبی؟؟بنظرم از اول درست بود سنش ها.از حالا سیب کوچولو شیطونه واسه همین اینجوری فکر کردینه هیچ اشکالی نداره برو.

(نازنین) مامان آقا طاها
26 آذر 91 1:14
آخیییییییییییییییی عزززززززززززززززززززززززیزم یاد خودم افتادم چه زود گذذذذذذذذذذشت لذذذذذذذذذذذذذذذذت ببر عززززززززززززززززززززززززیزم
سلام مامان نازنین.مرسیییییییییییییییییییییی