سیب سرخ کوچولوسیب سرخ کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات یک سیب سرخ خوردنی!

150روز تا زمینی شدن سیب کوچولو.دلنوشته های یک مامان کوچولو

1391/11/4 23:21
نویسنده : رز بانو
867 بازدید
اشتراک گذاری

                                                     ♥♥♥♥سلام فرشته ی نازنین من♥♥♥♥                                                                                  

4ماه از زمینی شدنت گذشت.4ماه از روزی که خدا وجود نازنینت رو به ما هدیه کرد و همسفر تپش های قلبم شدی گذشت.از خودم میپرسم الان که نصف مسیر رو پا به پای هم اومدیم آیا تک تک ثانیه های با تو بودن رو قدر دونستم؟؟آیا شکر نعمت وجودت رو اونطور که باید و شاید بجا آوردم.اینروزها حال و هوای عجیبی دارم سیب کوچولوی نازم.گاهی وقتا دوست دارم لحظه ی زیبای تولدت طودتر برسه تا گرمای وجودت رو احساس کنم وآفتاب نگاهت به زندگیم بتابه و به دنیام رنگ نور بپاشه.به ساعت خیره میشم و حرکت لاک پشت وار عقربه ها که به هر کدومشون وزنه ی سنگین انتظار وصل شده منو عصبانی میکنه.تا بحال شده پیش کسی باشی و دلت برای وجودش تنگ بشه؟؟اگه این اتفاق تا بحال برات رخ داده حتما   حال الان منو درک میکنی.دلم برات تنگ شده سیب کوچولو.خیلی زیاد.یادمه کوچولو که بودم وقتی میخواستم نماز بخونم وبلد نبودم که باید تو نماز چه چیزایی رو بگم فقط ادای آدم بزرگها رو در می آوردم و بعد با زبان کودکی به خدا میگفتم خدایا اینقدر دوست دارم که نمیدونم چقدررررررررررررررررررررر دوست دارم.سیب کوچولوی نازم اینقدر دوست دارم که نمیدونی چقددررررررررررر دوست دارم.گاهی برای تولدت ثانیه شماری میکنم و ملتمسانه به تقویم اتاقم نگاه میکنم که روزها سریعتر سپری بشن.گاهی هم از خدا میخوام کمکم کنه بتونم تک تک ثانیه های بودنت در وجودم رو قدر بدونم.برای من این حس که یک وجود نازنین پا به پای لحظه های زندگیم شریکم میشه حتی در نفس-در فکر-در احساس و در تمام چیزهای دیگه یک تجربه ی جدید و یک احساس دل انگیزه.گاهی به رسم تعارف هم شده به دوستان و آشنایانمون میگیم مشتاق دیدار.اما این بار از صمیم قلبم مشتاق دیدارت هستم سیب سرخ زندگی من.

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

آفتاب عالم تاب
30 آذر 91 15:04
عزیزمی حس خیلی قشنگی را داری این روزا تجربه می کنی که من برای حس کردن و تجربه کردنش بال بال می زنم
عزیزدلم تحمل و صبر
خدا با صابران است
هر روز و هر ثانیه و هر لحظه اش رنگ و بوی خاص خودش را داره چه دوران حاملگی چه بعد از دنیا اومدنش
روزی می رسه که بزرگ شده و شما دلتنگ یک ماهه بودنش می شی که نوزاد بود و خیلی ماه بود سیب سرخ کوچولو یک خواهش ازت دارم سلام من را به خدا برسون و به باباییم بگو خیلی دلم براش تنگ شده
راستی اونجا توی بهشت اگر سیب سرخ آینده منو دیدی سلام منو بهش برسون


آفتاب جون مهربونم هر چی آرزوی خوبه مال تو.الهی به زودی این روزها رو تجربه کنی و برامون از حس وحالت تو این روزا بگی.دوست خوبم بابایی مهربونت همیشه کنارته.مطمِینم که سیب کوچولوت به داشتن مادری مثل تو افتخار میکنه همونطور که من به داشتن دوستی مثل شما افتخار میکنم.ممنونم که مثل همیشه به من سر زدی دوست خوبم.
بابایی سیب کوچولو
30 آذر 91 15:38
آفرین به شما همسری خودم که انقده قشنگ حس و حالتو گفتی.مرحبا
شوهری مهربونم ممنونم که همیشه کنارمی.من وسیب کوچولو خیلیییییییییییییییی دوست داریم بابایی مهربون.

مرجان مامان پریساجون
1 دی 91 6:52
یلداتون مبارک عزیزم

همچنین عزیزم.مرسی
کاکل زری یا ناز پری
4 دی 91 17:42
الهی فدای این مامانی مشتاااااااااااق همین انتظار که تولد و زیبا می کنه عزیزم قدر این روز ها رو بدون که تا چشم بهم بزاری گذشتههههههه


عزیززززززززززم.مرسیییییییییییی.واقعا خیلی زود میگذره برعکس ماههای اولش.
مامان ایمان
30 بهمن 91 15:55
سلام انشاالله به سلامتی سیب خوشمزتون میاد واون موقع می فهمید واقعا خوردنیه امیدوارم خوتون دوست دارید اون بشه.